به نقل از : پيام فدايي ، ارگان چريکهای فدايي خلق ايران

شماره 92 ، دی ماه 1385  

 

 

بابک آزاد

 

 

اعدام صدام حسين ، سمبل دمکراسی اهدايی آمريکا به عراق

 

اعدام صدام حسين در روز 30 دسامبر بار ديگر اهداف و روشهای غيرمردمی امريکا را درعراق  به نمايش گذاشت و نشان داد که امريکا در جهت تحقق اهداف سياسی خود در عراق و منطقه از هيچ ترفندی دريغ نمی ورزد حتی اگر اين ترفند علم کردن صحنه اعدام دستيار سابق خود باشد . در شرايطی که محاکمه عادلانه و مجازات صدام به خاطر همه جناياتی که بر عليه مردم عراق انجام داده يکی از مطالبات بر حق مردم اين کشور می باشد و مردم انتظار داشتند محاکمه اين ديکتاتور سفاک به صحنه افشای همه آمرين و عاملين جنايات رخ داده در زمان حکومت صدام منجر شود بر عکس صدام در دادگاهی کاملأ عاری از هر گونه هدف دادرسی و عدالت خواهی محاکمه شد . دادگاهی که تنها به فکر تحقق اهداف سياسی امريکا و دولت دست نشانده اش در عراق اشغالی بود. به همين خاطر هم حکم اعدام صدام نه يک تصميم قضايی بلکه تصميمی کاملا سياسی بود.

 

از چندين روز قبل از اجرای حکم اعدام صدام، رفت و آمدها و ارتباطات متعددی (حول شرايط و چگونگی و شيوه اعدام) ميان دولت "نوری مالکی" نخست وزير دست نشانده آمريکا که در ظاهر دادگاه را کنترل ميکرد و مقامات ارتش آمريکا که صدام را در اختيار داشتند، صورت گرفته بود. در صبح روز 30 دسامبر آمريکائيها صدام را به محل اعدام در منطقه تحت حفاظت نيروهای خود منتقل کردند.تا در مقابل دوربين همه خبرگزاريها به دار آويخته شود .

جورج بوش با وقاحت کامل دادگاه فرمايشی و حکم اعدام صدام را "پيشرفت بزرگی برای دمکراسی نونهال عراق" خواند. اما انسانهای آگاه در سرتاسر جهان که شاهد جنايات ارتش آمريکا در عراق و افغانستان و ديگر نقاط دنيا هستند، می دانند که دولت آمريکا و دولت دست نشانده اش در عراق که بزرگترين جنايات را عليه خلقهای تحت ستم عراق مرتکب شده اند شايستگی محاکمه صدام و يا هيچ جنايتکار ديگری را ندارند. دولت آمريکا و سازمان ملل متحد مسئول مرگ يک ميليون زن و مرد و کودک عراقی می باشند که در فاصله 1991 تا 2003 در اثر سوء تغذيه و بيماری های ناشی از محاصره اقتصادی عراق جان باختند. دولت آمريکا همچنين مسئول کشته شدن 655000 عراقی در طول اشغال عراق می باشد.در شرايطی که  صدام حسين که توسط امپرياليستها و حمايتهای انکار ناپذير آنها از جمله دولت آمريکا به قدرت رسيد و برای سالهای طولانی در قدرت باقی ماند برای حفظ قدرت خود و منافع امپرياليست ها در دوران حکومتش به سرکوب مبارزات آزاديخواهانه کارگران و ديگر زحمتشان اين کشور پرداخت و با حمايت کامل دولت آمريکا هزاران مبارز کمونيست و آزاديخواه را قتل عام کرد. چگونه می توان حاميان ديروزی او و جنایاتش را در نقش اداره کنندگان دادگاه سرنوشت او قرار داد . صدام حسين و همه ياران جنايتکارش بايد همراه با امپرياليسم آمريکا در يک دادگاه خلقی و در پيشگاه مردان و زنان رنج ديده عراق و جهان محاکمه شوند. اين مردم آزاد عراق و در راس آنها طبقه کارگر عراق  است که حق دارد صدام را محاکمه کند نه کسانی که تا ديروز از او حمايت می کردند و ابزار جناياتش را برايش مهيا می نمودند و امروز "قاضی" مرگ او شده اند.  

 

محاکمه صدام در يک دادگاه مردمی قطعأ می توانست مسئوليت و نقش امپرياليست ها را نيز در جنايات صدام برملا کند. و دقيقأ يکی از اهداف دادگاه فرمايشی و اعدام صدام نيزاتفاقا جلوگيری از فاش شدن نقش امپرياليست ها در جنايات صدام بود. مردم عراق هيچ نقشی در محاکمه صدام نداشتند و دادگاه مزبور که تحت کنترل ارتش اشغالگر تشکيل شده بود حتی از جانب سازمانهايی همچون سازمان ديدبان حقوق بشر و سازمان عفو بين الملل نيز بی اعتبار خوانده شده بود.تنها نگاهی به  بخش کوچکی از شيوه محاکمه صدام خود مويد اين امر است . قضات و دادستانها توسط مقامات آمريکايی و انگليسی انتخاب شده و برای آموزش به لندن فرستاده شده بودند و در ايتاليا و هلند در صحنه های تمرينی دادگاه شرکت کرده بودند. آنها از امپرياليست ها دستور می گرفتند و حتی در برخی از جلسات دادگاه، متهمين و يا وکلايشان حضور نداشتند. وقتی که يک بار صدام در جايگاه متهم از فرصت استفاده کرد و به دادگاه حمله کرده و آن را غيرقانونی خواند، رئيس دادگاه از جانب دولت عراق و آمريکا مسئول اين عمل صدام شناخته شده و مجبور به استعفاء شد. در ژانويه 2006 سه تن از هيئت وکلای مدافع به قتل رسيدند و چند تن از آنها که مورد تهديد (جوخه های مرگ وابسته به دولت و احزاب مخالف) قرار گرفته بودند متواری شدند. يکی از شاهدين ربوده شده و به طرز فجيعی به قتل رسيد. 

 

 از آنجا که شيوه و پروسه محاکمه و حتی شرايط اجرای حکم اعدام از نظر مردم آگاه جهان به عنوان نقض آشکار يک دادرسی عادلانه  (حتی ابتدايی ترين قوانين دولت دست نشانده نيز در نظر گرفته نشد ) رسوا شده است، ضرورتی نمی بينم در اينجا به تکرار مکررات بپردازم و مثلا توضيح دهم که صدام به دهها فقره جنايت محکوم شده بود پس چرا اين موارد مورد بررسی قرار نگرفت؟چون قصد من در اينجا نه بررسی جنايات صدام است و نه نشان دادن پوشالی بودن دادگاه او آنهم توسط يک دولت دست نشانده  و در شرايط اشغال عراق می باشد  اين امور را به فرصت ديگری وامی گذارم چرا که  آنچه به نظر من در اينجا اهميت دارد درک اهداف امريکا از اين اقدام می باشد.

يکی از اهداف سياسی ای که امپرياليسم آمريکا از اعدام صدام دنبال می کند اين است که با اعدام ديکتاتور جنايکاری که  با لشکر کشی امريکا به عراق از قدرت ساقط شده به مردم جهان و عراق نشان دهد که قادر به انجام هر عملی عليه مخالفينش می باشد. اعدام صدام وسيله ای بود برای درس عبرت دادن به مردم عراق و جهان (هر چند که مخالفت صدام باآمريکا ماهيتا  با مخالفت کارگران و زحمتکشان جهان با امپرياليسم متفاوت است ). اعدام صدام وسيله ای بود برای امپرياليسم آمريکا که مردم آزاديخواه آمريکا و جهان را به وحشت بياندازد که اگر امپرياليسم با يکی از نوکران سابقش و شريک جناياتش اينچنين می کند، با مخالفين و دشمنانش چه خواهد کرد!

 

يکی ديگر از اهداف سياسی آمريکا اين است که از اعدام صدام به عنوان "مدرکی" برای اثبات مثلأ موفقيت لشکر کشی اش  در عراق استفاده کند. و افکار جهانيان را از اين واقعيت که عراق به باتلاقی برای تجاوز نيرو های امپرياليسم آمريکا تبديل شده، منحرف کند. مطبوعات دولتی آمريکا تلاش کردند که با پر کردن صفحات خود با گزارشات و تصاويرگوناگون از اعدام صدام،اين امر را به مثابه موفقيت ارتش امريکا در عراق جلوه داده و تاثيرات   کشته شدن بيش از 100 سرباز آمريکايی در همين ما ه يعنی ماه دسامبر را در افکار مردم کمرنگ سازند.

هدف ديگری که با اعدام صدام دنبال می شد اين بود که با توجه به سابق جنايات او در کشور به طور موقت هم که شده رضايت مردم عراق را نسبت به دولت "نوری مالکی" (که مورد نفرت زحمتکشان عراق می باشد) جلب کنند.

ظاهرأ همزمان با اعلام حکم اعدام صدام دولت آمريکا برای به کار گماردن صاحب منصبان و کارمندان عاليرتبه دولت صدام و برای وارد بازی کردن هر چه بيشتر  سران احزاب سنی مذهب در دولت فعلی عراق اقداماتی را آغاز کرد. سفير آمريکا در عراق در 24 اکتبر و جورج بوش در کنفرانس مطبوعاتی در اواخر اکتبر اعلام کردند که دولت آمريکا بخشی از سران سنی و نيرو های مسلح  آنها را که تا مدتی پيش به مبارزه مسلحانه با ارتش آمريکا مشغول بودند، عفو خواهد کرد. آنها اعلام کردند که تنها شرط آمريکا برای عفو اين  افراد اين است که سران گروه های سنی مزبورحاضر شوند مقاومت مسلحانه را کنار بگذارند و وارد عرصه سياست و مذاکره شوند. 

صدام و اعضای دولتش جنايات فراوانی را در حق مردم عراق مرتکب شدند واين واقعيت برای همه آگاهان جهان روشن و واضح است . او  بايد محاکمه می شد . اما دولت آمريکا که خود سردمدار جانيان است حق محاکمه کسی را ندارد. دولت آمريکا کشورهای عراق و افغانستان را به نابودی کشاند، ارتش افسارگسيخته خود را به جان مردم بی گناه اين کشورها انداخت که با شکنجه های غير انسانی و با تجاوز و قتل و غارت بی شمار، خصلت های حيوانی مزدوری سرمايه را به نمايش بگذارند. جنايات دولت آمريکا بی شمارند، ابوغريب و فلوجه و حديثه و ... تنها نمونه های شناخته شده آن هستند. جنايات بی شمار ديگری به دست امپرياليسم انجام شده که هنوز فاش نشده اند. و جنايات بی شمار ديگری نيز امروز و فردا، باز هم توسط امپرياليست ها انجام خواهند شد. زيرا که امپرياليسم خون آشامی سيری ناپذير است. 

 

 

سرمقاله نيويورک ديلی نيوز که بعد از حکم دادگاه صدام با حروف درشت نوشته بود "ايستگاه بعدی، جهنم" تبليغ آشکار خونريزی و خون آشامی حاکی از جنون آدمکشی و ساديسم موجود در مجامع سياسی آمريکا می باشد. اما بيماری "تشنه به خون بودن" سرمايه داری با اين کارها تمام نمی شود . برای دولت و احزاب صاحب قدرت در آمريکا به هيچوجه اهميتی ندارد که آيا حداقل قانون و دمکراسی (حتی نوع آمريکائی يا نوع دمکراسی دولت دست نشانده عراق) در دادگاه های عراق و يا حتی در دادگاه های آمريکا اجرا می شود يا نه. طبقه حاکمه آمريکا حق مسلم خود ميداند که برای رسيدن به اهداف و خواسته های طبقاتی خود حق زيستن را نه تنها از انسانهای بی گناه در عراق و افغانستان بلکه اگر منافع اش حکم کرد حتی از  نوکران سابق (و جنايتکار) خوددر ديگر کشورها نيز بگيرد. امپريليسم حق خود می داند که مخالفت های داخلی و خارجی را با باتوم و زندان و شکنجه و دار پاسخ دهد.

صدام جنايتکارتر از بوش و بلر و اسرائيل و خامنه ای و رهبران فاسد عربستان، مصر، پاکستان و ديگر دوستان آمريکا نبود. حتی اگر کشته شدن يک و نيم ميليون عراقی در اثر سياستهای پدر جورج بوش را در نظر نگيريم، طبق آمار رسمی اشغال نظامی عراق خود به تنهايی موجب مرگ و مير تعداد بيشتری از انسانها (نسبت به تعداد جنايات صدام) شده است.

مخالفت مردم جهان با محاکمه فرمايشی صدام و اعدام او به هيچوجه به معنی دفاع از صدام و سياستهای او نيست. صدام نماينده بورژوازی وابسته به امپرياليسم در کشوری تحت سلطه بود. او اما کاملأ مأمور اجرای سياستهای امپرياليست ها و سرکوب مبارزات کارگران و زحمتکشان عراقی بود.

اعدام صدام در جهت پيشبرد سياستهای امپرياليست ها و صهيونيستهای اشغالگر بود. امپرياليسم آمريکا که با اين نمايش خود می خواهد به خلق قهرمان و مبارز عراق بگويد که اشغالگران با به کام مرگ فرستادن صدام، در عراق به پيروزی رسيده اند، اما اين واقعيت ندارد. جنبش مقاومت خلق عراق (هر چند که عمدتأ دارای سازماندهی و رهبری قوی انقلابی نبوده و ممکن است توسط مرتجعين نيز به انحراف کشيده شود) تاکنون خواب را از چشمان امپرياليست ها و مزدوران دست نشانده اش ربوده است.  کارگران و زحمتکشان سرانجام بر ضعفهای کنونی مبارزه خود فائق آمده و عراق نيز يک روز همچون ويتنام قهرمان پيروز خواهد شد و سربازان امپرياليست ها و دارو دسته های مزدور حمايت شده توسط دولت های مرتجع منطقه از جمله رژيم  ايران را به سزای اعمال خود خواهند رساند. تجربه عراق بايد برای مردم ايران درسی شود که يقين حاصل کنند که دخالت امپرياليست ها برای مردم ايران دمکراسی به ارمغان نخواهد آورد. خلق های ايران وعراق و  جهان تنها با نيروی خود وبا توسل به  انقلاب می توانند بر سلطه امپرياليسم و  رژيم های وابسته در کشور خود غلبه يابند. این یکی از بزرگترین درسهای اعدام صدام حسین مزدور توسط اربابان اش ، پس از آن همه جنایت در حق خلقهای تحت ستم عراق و منطقه و پس از آنهمه خدمات بی دریغ به امپریالیستها می باشد.

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه اصلی

http:/www.siahkal.com